سه‌شنبه

افسردگی




ما جا به جا شدیم .خیلی از وسایل رو نمیدونم کجا گذاشتند.من و همسرم فقط ناظر بودیم.نمیتونستیم کار کنیم.چون هر دومون کمر درد داریم.حسش نیست که  تو انباری رو ببینم چی به چیه! خیلی به خودم فشار نمیارم.هنوز با محیط جدید انس نگرفتم.اینجا خیلی راحت و خوبه.کمترین چیزی که میتونم از اینجا بگم اینه که همیشه گرمه.بر خلاف خونه قبلیمون که مثل سیبری بود. نمیدونم چقدر زمان میبره که با اینجا خو بگیرم..
یه اتفاق جالب دیگه!من قبلا به نت خیلی علاقه داشتم.شب و روز سیستم ما روشن بود.ولی اینجا دیگه از اون علاقه هم خبری نیست.از شرکتی که اینترنت ازشون گرفتیم تماس گرفتند که یک هفته خط شما جا به جا شده .ولی شما کانکت نشدید.تو چند سال گذشته اصلا همچین چیزی محال بود که من یه هفته با نت کار نداشته باشم.
خیلی هم کم تلویزیون میبینم. حوصله کسی رو ندارم.تر جیح میدم تنها باشم و فقط بخوابم تا اینکه با تلفن حرف بزنم یا کسی رو تحمل کنم.من که عاشق بچه هام بودم حوصله این طفلیها روهم ندارم.تو روزهای اثاث کشی پدرم سکته مغزی کرد و چند روز بیمارستان بود.من حتی اونجا هم نمیخواستم برم.اصلا توانایی روبرو شدن با پدرم رو نداشتم.بار اول که به ملاقاتی رفتم فقط تونستم یه سلام آروم بکنم.حتی به صورت پدر و مادرم نمیتونستم نگاه کنم.نرفتم کنار بابام.فقط جلوی تختش ایستادم وخودمو به سختی جلوی جمعیت کنترل کردم که اشکم در نیاد.الان دلم نمیخواد اون روز رو تصور کنم و ازش بنویسم.بابام الان حالش خوبه و فقط دست راستش از کار افتاده که اونم به مرور میگن درست میشه.
برای لذت بردن از زندگی ، تن سالم که لازمه هیچ ، روح سالم هم لازمه. من زود به زود  افسردگی میگیرم . تقریبا زود هم خوب میشم.الان خلاصه روزهای خوبی ندارم.اینجا نشستم و فقط مرگ این و اون و خودمو تصور میکنم و اشک میریزم.

۲۰ نظر:

  1. سلام. اصولا گاهی دل آدم الکی گریه ش می گیره. آدم خودشم می دونه چیزیش نیست ، یا حداقل نمی دونه چشه، ولی دوس داره همینجوری بره توی خودش.
    بهترین راه برای فرار از این قضیه، سرگرم شدنه.
    خودتو سرگرم یه چیزی کن. مثلا رقص باله!!!

    خونه نو هم مبارک. ایشالا اومد داشته باشه.
    خدا پدرتم بهتر کنه.

    پاسخحذف
  2. ناشناس۲۰:۴۱

    چرا کامنت من نمیره؟

    پاسخحذف
  3. سلام خوبی؟چقدر زندگیت شبییه منه ما هم تازه جا به جا شدیم.اینجا گرم و راحته برعکس خونه قبلیمون .منم هنو تو انباری رو ندیدم.حس هیچ کاری رو ندارم همش میخوابم.دو هفته اول که همش از بیرون غذا می گرفتیم اصلا حس غذا ÷ختن نبود به بچه ها هم نمیرسیدم.غصه نخور خوب میشی به نظر من برو خرید حال و هوات عوض میشه حتی اگه هیچی نخری

    تا بعد

    پاسخحذف
  4. سلام خانباجی جون دلم برات تنگ شده بود.من هر روز می یومدم اینجا چند بار آهنگ وبلاگتو گوش می دادم ومی رفتم.
    حق داری کسالت روحی داشته باشی!تو این وضعیت خیلی بهت فشار اومده!خصوصان بابا وکمردردت.

    پاسخحذف
  5. سلام چطوری؟ خوش میگذره؟خوش بگذره ها

    پاسخحذف
  6. سلام علیکم
    بابا مردم میرن خونه جدید کلی خوشحال و شاد و مهمون میاد ومیره، شیرینی و بگو و بخند و ..... تازه شما که اون همه آرزوی یه خونه داشتید مال خودتون. البته در مورد سکته پدرتون من خیلی ناراحت شدم. من اصلا نمیدونستم. واگرنه میامدم بیمارستان ملاقاتشون.
    دنیا ارزش یه لحظه ناراحتی رو هم نداره. بلند شید و بزنید به در بیخیالی و یه زبون به دنیا و مشکلاتش دراز کنید و بی خیال همه چیز شاد و شنگول به زندگی ادامه بدید. مادر خونه اوضاعش این باشه دیگه وای به حال بچه ها و همسر و .......
    انشاء الله که هر چه زودتر حالتون بهبود پیدا میکنه

    پاسخحذف
  7. نادیا۱۸:۴۸

    سلام عزیزم خوبی؟
    اوضاع چطوره؟
    ببینم نمیشه اینجا نظر خصوصی گذاشت؟

    پاسخحذف
  8. سلام
    حتما حالت خیلی بده که حتا به باباتم سر نزدی!!!
    من آپم

    پاسخحذف
  9. انوشه۲۰:۳۰

    سلام چطوری؟خوب من دکترم!چته دخترم؟!
    نمیدونستم که پدرتون....!شرمنده که نتونستم بیام بهت سر بزنم هر چند که تو هم نبودی!
    خوب خدا رو شکر که بخیر گذشته!ایشلا زود خوب میشن!
    خیلی سخته که ببینی عزیزی داری که روی تخت بیماریه و نتونی کاری واسش انجام بدی!اینو تابستون حس کردم!بگذریم!
    خوب بسلامتی جابجا شدی!خونه ی نو مبارک!
    ببین تو بغیر اشک و آه کار دیگه ای نداری؟!خدایی واسه چی حاجی تحملت میکنه؟!
    برو ورزش!خیلی روحیت عوض میشه!حالا یا عین خاله ی من برو رقصو پایکوبی یا عین من برو رزمی کار بشو!
    بلاخره تو این دنیای وا نفسا حاجی باید کتک بخوره دیگه!خوب چرا از تو نخوره!!!
    حالا از بحث دور نشیم...نسخه منو میپیچی گفته باشم!نیام باز اشک و آه باشه اینجاها!!!دهههههه!
    خوش باشی ...سعی کن از زمانت لذت ببری...نه که فقط بگذرونیش!خوش باشی ...یا علی

    پاسخحذف
  10. مهربانو۰۸:۵۹

    سلام خانباجي جون
    شرمنده كه دير اومدم ولي خوب به يادت هستما
    خوب خدا رو شكر كه بالاخره سر و سامون گرفتي..
    حالتتو درك مي كنم چون من خيلي وقتا حال خودمم ندارم مثل الان كه داشتم به همكارم مي گفتم دلم مي خواد برم يه جايي به مدت دو روز اقلا" كه فقط بخوابم و بشينم هيچ كسي هم بهم كار نداشته باشه.. چقدر لذت بخشه.. كه آدم وقتايي رو فقط براي خودش داشته باشه..
    اصلا" دلت مي خواد فرياد بزني به كسي چه؟؟
    منم خل شدم نه...
    ايشاا... جفتمون خوب مي شيم ... انسان به اميد زندس
    ولي هميشه سعي كن با يادآوري سلامتي خانوادت خدا رو شكر كني كه اين نعمت بزرگ رو داري خانواده اي خوب و آرامشي كه حكم فرماس.. قدر لحظه ها و عزيزانت رو بدون
    خيلي خانومي

    پاسخحذف
  11. سایه - نوشته های یه مامان۱۲:۴۲

    سلام خانباجی جونم

    الهییییییییییییییی چرا افسرده ای ؟ چرا دلتنگی ...... البته منم عین خودتم ها . هی زود به زود افسرده میشم هی خوب میشم

    ان شا الله که بابات زود زود خوب بشن و دستشون سالم بشه

    این نت نیومدن هات هم مال همون افسردگیه نه چیز دیگه .

    زود خوب شو چون من همون خانباجی قبلی رو میخوام نه این یکی رو :)

    زنگم بهت نمیزنم چون حوصله ی تلفنو نداری . فقط بعد نگو که سایه بی معرفت بودا ......

    بوس

    پاسخحذف
  12. کم پیدایی؟
    یکی دو تا کلیکم روی تبلیغات کردم خوشحال شی.

    راستی. کار امروزت ناراحتم کرد.

    پاسخحذف
  13. سلام.
    دوستاي خوبي داري همشون بهت روحيه دادن.
    مي گم ((آريا)) جان رقصيدن توي اين موقعيت چطور امكان پذيره؟مشكلي كه پيش اومده مثل خنجر مي مونه وقتي وارد بدن مي شه مي شه آدم خودش رو به اون راه بزنه بگه كدوم خنجر؟
    يه مشكل بزرگتر رو تصور كن كه مي تونست پيش بياد ولي نيومده.
    توي قرآن خدا گفته پدر و مادر وقتي به سني رسيدن نياز به محبت بيشتري دارن.قرآن بخون حتما جواب سوال هاي توي ذهنت رو پيدا مي كني و حتما هم افسردگيت بر طرف ميشه.
    راستي هم اروپا شيطانه هم امريكا(خنده)
    خدا گفته هيچوقت با كافران و مشكرين آشتي نكن مگر اينكه از در صلح وارد بشن.
    در ضمن من انتظار ندارم هر كي رو لينك مي كنم اون هم من رو لينك كنه.

    پاسخحذف
  14. سلام خانباجي
    خوبي
    بچه ها خوبن
    حاجي چطوره
    مرسي از اينكه به وب من سر ميزني
    بابا حالا چرا اينقدر بي حالو بي حوصله
    همه مي رن خونه نو كلي ذوق و شوق دارن كه چي كار كنن چي رو كجا بزارن دكوراسيون چه جوري باشه بهتره
    بچه ها كدم اتاق برن و...
    بي خيال ديگه دورو بر بچه ها و حاجي رو داشته باش
    يه كم سعي كني روحيه تو عوض كني خوب ميشي

    پاسخحذف
  15. سلام - ممنون از لطفتون-راستش من اما آرامش کیش رو دوست دارم - زندگی آروم و بدون استرس - من و خواهرم و همسرشون در مرکز تجاری کیش غرفه داریم - البته خواهرم و همسرشون به تازگی رفتن کانادا برای گرفتن اقامت - این وبلاگ هم که شما نظر دادین در اصل مال خواهرم هست و تا زمانی که بتونن وبلاگ رو به روز کنن من به صورت موقتی در اون مطلب می نویسم.موفق باشید

    پاسخحذف
  16. سلام به خانباجي عزيزم
    خونه جديد مبارك باشه و همچنين دختر گل ات
    بابت پدرت هم متاسفم اميدوارم خدازودتر بهشون شفا بده
    تو رو خدا نگو حوصله ي بچه هاتو نداري
    دلت مي ياد ؟؟/

    پاسخحذف
  17. انوشه۲۰:۵۸

    سلام...بهتری؟من طرف تو نیستم ...تابلو نیست؟!:)

    پاسخحذف
  18. نادیا۱۹:۰۶

    سلام خوبی؟
    من دارم می آپم.بیایا

    پاسخحذف
  19. حالا که من پیدات کردم، چر افسرده ای؟ من دوست شاد می خوام;)

    پاسخحذف