دوشنبه

خونه ی ما


خونه ی جدیدمون کوچیکتر از اینجاست .اونجا آپارتمانه وما نسبت به اینجا که هستیم ، کلی محدودیت داریم.
 بچه ها رو اونجا دیگه نباید به حال خودشون بذارم.اینجا خیلی آزاد بودن. یه اتاق همیشه مرتب بود، برای مهمونهای غریبه مون.. بقیه اتاقها هم ،در و دیوارهاش بوم  نقاشی دخترکوچیکمون بود. زمانی که من پای کامپیوتر بودم بچه ها هر کار دلشون میخواست میکردن.وقتی کارم تموم میشد کتاب و دفترومداد بود که وسط هال ولو بود .بیسکویت خورد شده روی مبلها ،متکا دم در ورودی ، لنگه جوراب روی تلویزیون ،گوشی تلفن توجاکفشی و ...
خودشون هم یا پای کامپیوترشون بودن یا مشغول عوض کردن دکور اتاق دیگه بودن.
اصولا عادت ندارم  به بچه ها سخت بگیرم و اونها  آزادند ،هرکار دلشون بخواد تا زمانی که بهشون آسیب وارد نشه ، انجام بدن ومن مانعشون نمیشم. بچه های فامیل یا دوستامون هم چون میدونن اینجا کویته،خیلی خونه ما رو دوست دارن. 
ولی تو خونه جدیدمون بچه ها دیگه اختیار ندارند وسط سالن آزاد باشن. محدود میشن به اتاق خودشون!
********
یه روز ازبیکاری به شوهرم گفتم میخوام موهامو تیفوسی بزنم.نظرت چیه؟چند وقته بهم میگه پس کی میری موهاتو اون مدل که میگفتی کوتاه کنی؟!!(من یه چیزی پروندم، حاجی هم رو هوا گرفت)تنوع خوبه ،ولی تا این اندازه؟!!!یعنی موهای من حتی از موهای خودش هم کوتاه تر بشه!چه شوود





                     

۱۴ نظر:

  1. انوشه۲۳:۳۹

    سلام ...چطوری؟
    هنوز که جا به جا نشدی که...!من گفتم رفتی تموم شد!
    ببین سریع برو کوتاه کن...مطمئنم نمیدونه چه مدلیه...تا نفهمیده سریع برو!
    من که دوست دارم مدلشو خیلی عالیه.یک دست به موهات میکشی هر جا میخوای بری...راحت!
    خونه مام همیشه کویت بود...ای کاش هیچوقت بزرگ نمیشدیم...مگه نه؟!

    پاسخحذف
  2. سلام خانباجی جون
    ممنون که اومدی وبلاگم .
    عجب پرت و پلایی مینویسی ها :)
    گفتی کویت یاد ابادان افتادم ........ هی یادش بخیر 3 سالی اونجا بودم هی مردم به جاهای ازاد و راحت میگفتن کویت !

    راستی اون عکس گوشه ی وبلاگت خودتی ؟ همون که عینک داری ؟ از وبلاگت که به نظر نمیاد مذهبی باشی مخصوصا ماهواره و ... پس چطوری شهر قم رو اون قدر خوب بلدی که تا گفتم ف رفتی فرحزاد ؟ کلک نکنه خودت قم هستی ؟
    من که قم رو زیاد بلد نیستم چه برسه به شهرکاش . فقط اسم چند تائی از محله ها شو میدونم و بعضی شهرکا که اونجا اشنا ماشنا داریم . از همه خنده دار تر زنبیل اباده :))
    حالا بریم سر وقت جواب بقیه ی سوالاتت ...
    من اهل قائم شهر هستم . از شهر های مازندران نزدیکای ساری .
    از اول ازدواجم در غربت بودم . ولی هر چند سال توی یه شهر ... گاهی برای تحصیل و گاهی هم برای کار ... اینجا هم هم تحصیل و هم کار :)
    گفتی نازنین زهرا :) اره بابا اسم دختر یکی از دوستای وبلاگیم هم هست تازه اسم اون یکی دخترشم گذاشته نازنین زینب !
    حالا تو بگو امیر هوشنگ تا حالا شنیده بودی ؟ :))

    عزیزم منم خوشحال میشم بیشتر باهات اشنا بشم .سن مون که تقریبا هم سنه . تو توی دهه ی سی و من سی . بچه هات هم که 2 تا دختر و یه پسر سنجاقک کش :) از خودت بگو . تو کدوم شهری ؟ کجایی هستی ؟

    پاسخحذف
  3. سایه - مامان نی نی۰۰:۲۹

    در مورد مطلبت ...
    منم بیشتر مطالب صفحه ی اولو خوندم ...
    من از مدل موی مردونه و کوتاه اصلا خوشم نمیاد زن و مرد یه جور میشن :(

    چه جالبه توی بیشتر نوشته هات لینک یه مطلبی رو میذاری

    اون همساده ی تند تند زیارت رفته تون هم قشنگ بود یادت رفت بهش زیارت قبولی بگی ... من همش تو مراسمای ترحیم دست پاچه میشم وقتی میخوام تسلیت بگم تازه گاهی خنده ام هم میگیره !!!!!!!

    ای بابا چرا دیگه یادم نمیاد چی خوندم ؟
    از دست این کامنت دونیت که فرتی رفت روی وبلاگت خودشو پهن کرد :)
    راستی با بلاگ پست حال میکنی ؟ من که اصلا خوشم نمیاد !!! هم کامنت دونیش مسخره اس هم شکلک نداره هم ... :)

    بووووووووووووووووووووووس

    پاسخحذف
  4. بازم سایه - مامان نی نی۰۰:۳۱

    اهان یه مسخرگی بلاگ پست : معلوم نیست چه تاریخی مطلبت رو نوشتی

    پاسخحذف
  5. درسته. ولی باز هم تنوع خوبه.
    موضوع اینه که الان اگه تو بری موهاتو تیفوسی بزنی یا من برم کچل کنم، یه مدت (یکی دو ماه) کلی متفاوت میشیم، و یه ظاهر جدید از خودمون میبینیم.
    ولی بعدها که سن بالاتر رفت دیگه این امکانات نیست.
    پس حالشو ببر. خیلی کیف میده. باور کن

    پاسخحذف
  6. سلام. حال شما. مامان اینترنتی هم داستان هست ها.....

    پاسخحذف
  7. سلام.
    خوب خيلي خوب شد كه توي خونه جديد راحتي.بابت عيدي هم من خودمو در حدي نمي دونم كه بخوام به شما عيدي بدم.آزاد گذاشتن بچه ها هم خيلي عاليه اينجوري بزرگ تر بشن حتما قدرداني مي كنن.

    پاسخحذف
  8. آریا۱۵:۲۱

    آره. واقعا چه شود. جدا چه شود.
    ولی بچه لازم نیست خیلیم آزاد باشه. اصولا بچه هایی که تو خونه خودشون کاملا آزادن، ولی میرن خونه مردم، مردم شدیدا هوس می کنن با تیپا بزننشون. نمی دونم چرا.

    البته بلانسبت شما و بچه های شما.

    پاسخحذف
  9. سایه - مامان نی نی۲۰:۲۹

    سلام عزیزم
    خوشحال شدم از کامنت تون . منم لینک تون میکنم ولی ایکاش شما بلاگفایی بودین چون اون جوری هر وقت بروز میکردین مطلع میشدم . راستی چقدر مسخره اس اینجا نمیشه نظر خصوصی گذاشت ......

    خیلی دلم میخواد بدونم شما کجای شهرتون میشینین که رنگین کمون رو میبینین . منم دوست و اشنا و مخصوصا دوست اینترنتی اونجا زیاد دارم .

    در ضمن میتونم ازتون بپرسم شوهر شما چیکاره هستن ؟ ایشون اهل علم هستن ؟

    راستی تا به حال توی بلاگفا وبلاگ ساختین ؟ جون من یه وبلاگ با همین اسم الانی تون اونجا درست کنین ببینین کدومشون مزه اش بیشتره :) جون من یه بار امتحان کن :)

    پاسخحذف
  10. سایه - مامان نی نی۲۰:۳۶

    وای من چقدر پرتم .......

    مگه میشه شوهرتون اهل علم باشن و شما ماهواره داشته باشین :))

    خوب باز هم میگم که از اشنایی با یه نفر شبیه خودم خوشحالم . منم جانماز اب نمیکشم فقط سعی میکنم به دستورات دینم عمل کنم . همین که ادم بتونه واجباتو انجام بده خودش کلیه .........

    خدانگهدارت

    راستی 19 اذر یه جشت تولده تو وبلاگم ..... خوشحال میشم بیاین

    پاسخحذف
  11. مهربانو۰۸:۵۷

    سلام خانباجي جون
    احتمالا" بچه ها تا 7 سال اول زندگي تو خونه شما پادشاهن به دستور اسلام..
    و اما در مورد مدل موت به قول انوشه سريع كوتاه كن تا حاجي نفهميده چه خبره ..
    البته اگه موهات خيلي بلند نيست چون حيفه

    پاسخحذف
  12. تیفوسی خوب است! تیفوسی باحال است خصوصن از نوع شرابیش!!

    پاسخحذف
  13. سایه - نوشته های یه مامان۱۴:۵۹

    سلام مهربون

    این بار حدستون اشتباه بود

    اون یه مامان یه چیز دیگه ای گفته بود :)
    راستی تو که ادرس و شهر و همه چیزت رو عمومی تو وبلاگم نوشتی دیگه چیزی نمونده که من بخواد مثلا به کسی بگم :)) میخوای اون قسمتها رو حذف کنم ؟

    به نظر من گفتن ادرس هیچ خطری برای شما هم نمیتونست داشته باشه که اون دوستتون گفتن . یه خیابون پر از کوچه اس پر از خونه اس معلوم نمیشه که شما دقیقا کی هستید ...

    اسم مجتمع ما بهشتیه .

    راستی چرا فکر میکنی همشهریات برا هم کلاس میذارن ؟ من که تک و توک هم اصلیتی شما :) همسایه مون هستن متوجه این موضوع نشده بودم . ولی میدونم که مازندرانی ها غریبه پرستن . واسه همینه که همه از شمالیا خوششون میاد چون جون شونو واسه غریبه ها میدن ولی کافیه بفهمن که تو هم شهری شونی ....

    البته توی شهر غریب شاید این طور نباشه و بیشتر هوای همو داشته باشن !

    شوهر من هم همشهری مونه . تقریبا میشه گفت خونه های مادرامون چند تا کوچه از هم فاصله داره و ما با هم فامیل دوریم . ایشون تحصیل میکنن هم توی یه مرکز فرهنگی کار میکنن .

    بازم بیا اون طرفا

    پاسخحذف
  14. سایه۱۵:۰۳

    خوشحالم که با این همه مشغله این قدر اپ دیتی ... من یه ایمیل زدم صبح و تو زودی جوابمو دادی ...

    من از ادم های بروز خوشم میاد :)

    پاسخحذف