درد من

 نماز های مستحبی زیادی میخونه.نمازهای ایام هفته، نافله ،غفیله ، برای امواتش و ..و ...اون روزهم که اول ماه بود نشسته بود روی سجاده ش نماز همون روز رو میخوند.اصلا هم شرایط محیط براش مهم نیست. زمان زیادی برای نمازش میگذاره

****

تسبیحش رو برداشت و شروع کرد به استغفارکردن..چند تا دونه تسبیح که به عقب هل داد به من نگاه کرد وگفت:

- به این زنه اِنقدر رو نده با این قیافه بیاد اینجا .معلوم نیست چی میگفت به شوهرت!!

-چی میخوای بگه؟سلام و احوالپرسی دیگه..آش نذری آورده بود.اول ماه آش می پزه خیر میکنه!

- نذری؟مگه اینا دین و ایمون دارن؟اینا میدونن نذر چیه؟نمازنمیخونه.اونوقت آش خیر میکنه؟!!

-از کجا میگی نماز نمیخونه؟

-از اونجا که همیشه هفت قلم آرایش داره

- چون آرایش میکنه زن بدیه؟

- زن اگه آدم باشه ، خداشناس باشه که اینجور بزک نمیکنه بیاد بیرون.اینا فقط میخوان قاپ مرداتون رو بدزدن .اینقدر ساده نباش.

- چرا گناه اون بدبخت رو میشوری ،اون بچه داره. شوهر داره
- شوهرش اگه غیرت داشت که جلو زنش رو می گرفت .

چند ثانیه مکث کرد وگفت تو هم که از اون حمایت میکنی شریک گناهشی.اگه فکر قیامت باشی ، با این زنه نشست و برخاست نمیکنی.اون دنیایی هم هست. آخرتی هم هست. این موهاشو بیرون میذاره مال کی؟مال من و تو؟.اینا میخوان دل مردا رو ببرن.اگه یه تار موتو نامحرم ببینه روز قیامت به همون تارمو آویزونت میکنن.زن که نباید جلو نامحرم خودشو نشون بده یا عشوه گری کنه.حضرت فاطمه انگشتشو میذاشته زیر زبونش با مرد حرف میزده.زنهای حالا دیگه شرم و حیا رو خوردند..

- با خونسردی جوابشو میدم که دوره این حرفا دیگه گذشته.الان دیگه زن و مرد پا به پای هم کار میکنند.زن ایرانی تا کره ماه رفته. تو نشستی اینجا هنوز شک داری که اول پای چپتو بذاری توالت یا پای راستتو!؟چکار به کار کسی داری؟حرفای تو از قیامت درست..ولی گذشت اون زمانی که زن بشینه تو خونه ،فقط بچه هاشو تر وخشک کنه و کار خونه شو انجام بده.از همه جا هم بی خبر،آفتاب و مهتاب هم نبیننش

-همینه دیگه"اینترنت و ماهواره س که شماها رو عوضی کرده...نه بزرگتر حالیتونه نه احترام. میشنید پای اینا اینقدر پررو شدید دیگه.

- چرا تو فکر میکنی الان مثل سی سال پیشه..اون موقع تلویزیون رو به خودتون حروم کرده بودین که نکنه خدای نکرده چشمتون به یه زن سر لخت بیفته .میرید توی این روضه ها فقط بهتون از احکام دینتون میگن.بهتون نمیگن که زمونه عوض شده.از پیشرفتهای دنیا ،ازشاهکار زنها که براتون نمیگن.از هزاروچهار صد سال پیش براتون میگن که گریه کنید یه خورده دلتون سبک شه.تو چهار دیواری خونه تون نشستین هنوزم زنها رو از چادر ویه چشمی رو گرفتنشون،مردا رو از ریش سبیل گذاشتنشون تشخیص میدین که آدمای درستی هستن!!تا کی میخواین تعصب خشک داشته باشین. چشماتونو رو همه چی بستین. هنوز تو پنجاه شصت سال پیش خودتون دارین سیر میکنین که زن اِله ،زن بِِِِِ له

صداش می لرزید،مثل کسی که بغض گلوشو فشار میده.

- اصلا تو اگه فلان...

من بهمان...

اون....

من.....

یکی من میگفتم یکی اون میگفت.همه حرفاش برام تکراری بود.هیچ کدوم قانع نشدیم. تکراراین شرح احوال، این جدال و مناظره  با یه جرقه مثل همین آش نذری همیشه بین من واون هست.

با عنوان دلسوزی وتحقق بخشیدن به زندگی من و با هدف پیوند زدن عقاید سنتیش به افکار من.

اون دلش میسوزه که چرا من مطابق میلش رفتار نمی کنم.منم دلم میسوزه که چرا اون با زمان جلو نمی یاد.میدونم که عوض نمیشه.ولی کاش می فهمید که حرفاش برای من تاثیر گذار نیست.من نمیتونم مثل اون فکر کنم.غصه م میگیره که تا آخر عمرش میخواد به این تحجّرادامه بده.زمانی برای من قابل احترامه که یا سکوت کنه و یا به عقاید من احترام بذاره.وقتی با کنایه هاش مثل پُتک تو سر من میکوبه ،آینده رو پیش روی من سیاه وتار میکنه.اون فقط یه نمازعربی میخونه.نه معنی نمازشو میدونه.نه معنی قرآن و نه معنی فارسی هیچ کدوم از دعاها وزیارتهایی که تا حالا خونده..خسته و بیزارم ازقضاوتهاش .از رابطه سرد بین من و اون. تکلیف حق الناس کردنش در مورد اون زن چی میشه؟هیچی .طبق اعتقاد خودش، اون زن مفسده و غیبت نداره..

از پس آن کس که تو خواهی برو

نیست مرا با تو جدال و مقال
****

بی درنگ دونه های تسبیحش روبه عقب هل می داد وذکرشو اسم به اسم میگفت..